سلام دوستان سمیعه هستم یک همسفر:
وادی سوم میگوید: «باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند».
استاد امین بیان کردند: «هر انسانی باید از تاریکی عبور کند تا به روشنایی برسد». بسیاری از انسانها به دلیل تفکرات غلط، جهل و نادانی، کم و بیش به اعماق تاریکی سقوط کردهاند. کسانی که تاریکیهایشان کمتر است، زودتر به سوی نور حرکت میکنند.
انسان باید آرام، تدریجی و ذرهذره پالایش شود، از ضدارزشها دوری کند و به سوی ارزشها گام بردارد تا به خودشناسی که لازمه این مسیر است، برسد و بتواند به سرچشمهای که از آن انشعاب یافته، بازگردد.
ما نباید منتظر بمانیم تا دیگران مشکلات ما را حل کنند. انسان باید تفکر کند تا بتواند، مشکلاتش را حل نماید. من قبلاً از دیگران انتظار کمک داشتم و از بیتفاوتی آنها ناراحت میشدم؛ ولی اکنون که آموزش دیدهام، سعی میکنم، مشکلاتم را خودم حل کنم.
زمانی که انسان، شخصاً جستجو نکند، حتی اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی دست نمییابد و هیچکس بدون تلاش و کوشش نمیتواند، مشکلاتش را حل کند؛ بنابراین پیش از هر اقدام، باید تفکر کنیم تا کلید حل مشکلات را بیابیم. همچنین نباید دیگران را مسئول مشکلاتمان بدانیم؛ زیرا این کار مانع حرکت و حل مسائل میشود.
خدا را شاکرم که مسیر کنگره را برای من باز کرد. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این بستر را برای ما فراهم کردند تا به رهایی برسیم، سپاسگزارم.
سلام دوستان مرضیه (ع) هستم یک همسفر:
وادی سوم میگوید: «باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند».
ما آموختهایم که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش نمیاندیشد. بسیاری از انسانها، شاید حتی نود و نه درصدشان، با مشکلات فکری و ذهنی دست و پنجه نرم میکند؛ اما با کار کردن روی وادیها، میتوان افکار و اندیشهها را تغییر داد. در این مسیر، ما به تدریج و گام به گام با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک میآموزیم که در زندگی و حل مشکلات، بالاترین نقش را خودمان برعهده داریم؛ باید تلاش کنیم و با تفکر و تدبیر، کلید اصلی مشکلات را خودمان پیدا نماییم.
با فرا گرفتن این وادی، ما به سلامتی، صلح و آرامش میرسیم. در کنگره، اطلاعات ارزشمندی به دست میآوریم که اگر آنها را عملی کنیم، میتوانند، باعث پیشرفت ما در زندگی شوند. برای مثال، اگر دچار افسردگی و پریشانی هستیم، میتوانیم، بیاموزیم که چگونه به آسایش و آرامش برسیم. همچنین با نگاه کردن به طبیعت و درس گرفتن از آن نیز میتوانیم، کلید اصلی مسیر زندگی خود را بسازیم.
ما باید بدانیم که هیچکسی به جز خود ما مسئول حل بحرانهای زندگی ما نیست. اگر منتظر بمانیم که دیگران مشکلاتمان را حل کنند، همیشه در شکنجه و عذاب خواهیم بود؛ زیرا ما به این دنیا آمدهایم تا حل مشکلات را بیاموزیم. ما بذرهایی که در گذشته کاشتهایم را برداشت میکنیم، البته برخی مشکلات مانند ژنتیک، خارج از کنترل ما هستند.
نتیجهای که از این وادی میگیریم، چنین است:
۱ـ تمام مسئولیت کار، زندگی و مشکلاتمان را بپذیریم.
۲ـ سختیها را با جان و دل، پذیرا باشیم.
۳ـ با تمام توان، مسائل و مشکلات را با تدبیر و تفکر حل نماییم.
۴ـ از انسانهای صالح مشورت بگیریم؛ اما تصمیم نهایی را خودمان بگیریم.
سلام دوستان مرضیه (س) هستم یک همسفر:
خداوند را به خاطرحضورم در کنگره۶۰، از آقای مهندس و خانواده ایشان که بستری آرام و امن برای ما فراهم کردند تا آموزش بگیریم و از راهنما همسفر کبری بسیار شاکر و سپاسگزارم.
وادی سوم میگوید: «باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند».
این وادی به من آموخت که مسئولیت زندگی، کار و مشکلات خودم را بپذیرم، اشتباهاتم را با جان و دل قبول کنم و با سختیها مقابله کنم. سالها در کنار یک مصرفکننده زندگی میکردم و دچار تخریبهایی شده بودم که بر روح و روانم تأثیر گذاشته بود.
همانطور که مسافرم نیاز به آموزش داشت، من نیز به یادگیری نیاز داشتم. همیشه به این فکر میکردم که چگونه میتوانم، به حال خوش برسم؛ اما زمانی که وارد کنگره شدم، با نوشتن وادیها توانستم، افکار و اندیشه خودم را تغییر بدهم.
وادی اول به من آموخت که برای انجام هر کاری باید تفکر کنم و درست فکر کردن را یاد بگیرم.
وادی دوم به من یاد داد که ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. هرکدام از ما ارزش، جایگاه و تواناییهایی داریم که باید به درستی از آنها استفاده نماییم.
وادی سوم به من نشان داد، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند؛ پس باید توقع خود را از دیگران کم کنم.
اگر امروز مشکلی دارم؛ باید خودم آن را حل کنم و از هیچکس انتظار نداشته باشم که مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. همچنین نباید دیگران را مقصر مشکلاتم بدانم؛ چرا که تنها خودم میتوانم، آنها را حل کنم. وقتی غرق در تاریکیها شدهام، میدانم که خودم ظلمت را به وجود آوردهام و تنها خودم هستم که میتوانم، به خودم کمک کنم.
قبل از ورود به کنگره، انتظار داشتم، دیگران برای درمان مسافرم کمک کنند و از بیتوجهی آنها ناراحت میشدم؛ اما پس از ورود به کنگره و رسیدن به وادی سوم، پیام بزرگی دریافت کردم. تا زمانی که خود مسافرم نخواهد، برای درمان حرکتی کند، هیچکس نمیتواند، او را مجبور به درمان کند؛ زیرا مسئولیت درمان، تنها بر عهده خود شخص است. درمانگر من نیز هیچکس جز خود من نیست. پس برای حل مشکلات باید تفکر، صبر و استقامت داشته باشم و به جای انتظار، اقدام کنم. میتوانم، از انسانهای صالح و آگاه مشورت بگیرم؛ اما تصمیم نهایی باید به دست خودم باشد.
سلام دوستان زهرا (الف) هستم یک همسفر:
«باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند».
این جمله، آغازگر سومین وادی از وادیهای تفکر در کنگره۶۰ است. جملهای که در ظاهر ساده؛ اما در عمق خود، حقیقتی عظیم دارد. این وادی من را به تأملی جدی درباره نقش خودم در زندگی و مسیر درمان و رهایی وامیدارد. در گذشته بسیاری از مشکلات زندگیام را به خانواده، جامعه، شرایط یا حتی سرنوشت نسبت میدادم؛ اما وادی سوم به من آموخت که هیچکس جز خودم، مسئول زندگی من نیست. اگر رهایی، آرامش و تغییر میخواهم؛ باید خود برای آن قدم بردارم؛ چراکه هیچکس، حتی عزیزترین افراد زندگیام نمیتوانند، بیشتر از خودم برای من دل بسوزانند.
این وادی چراغی برای خودشناسی است؛ زیرا فهمیدم که باید با خودم صادق باشم، مسئولیت اشتباهاتم را بپذیرم و به جای مقصر دانستن دیگران، راهحل را در درون خودم جستوجو کنم.
یکی از نکات مهم این وادی، خروج از وابستگی فکری و احساسی به دیگران است. وقتی انسان میپذیرد که تنها راه حل از درون خودش آغاز میشود، قدرت و اختیار بیشتری در تصمیمگیریها و انتخابهایش پیدا میکند. من نیز یاد گرفتم که به جای انتظار برای معجزهای بیرونی، آن را در درون خود بجویم.
تأثیر این وادی در زندگی من، آرامآرام خود را نشان داد. حالا بیشتر به خودم رجوع میکنم و کمتر احساس ناتوانی دارم؛ زیرا مسئولیت مسیر خود را با آگاهی بیشتری پذیرفتهام. وادی سوم برای من آغازگر حرکتی نو از وابستگی به استقلال، از گلایه به پذیرش و از بیتصمیمی به اراده بود. در طول مسیر شناخت خود، وادی سوم به آینهای تبدیل شد که مدام در برابر من قرار میگرفت. هر بار که دچار تردید یا ناامیدی میشدم، این وادی به من یادآوری میکرد که هیچکس بیش از خودم نمیتواند، نجاتبخش من باشد، نه راهنما، نه خانواده و نه شرایط، بلکه این من هستم که باید تصمیم بگیرم و برای حال خوبم تلاش کنم.
زمانی که به گذشته نگاه میکنم، میبینم، چقدر منتظر بودم، کسی بیاید و من را نجات دهد؛ اما وادی سوم به من فهماند که اگر من برای نجات خودم اقدام نکنم، هیچ قدرتی در جهان نمیتواند، من را به مقصد برساند. این نقطه عطفی بود؛ زیرا از آن لحظه، دیگر منتظر چیزی نماندم و حرکت را آغاز کردم. منتظر نماندم و شروع به تغییر نگاه، پذیرش مسئولیت زندگی، بلند شدن از زمین و برداشتن گامهایی هرچند کوچک، اما با ثبات کردم. این وادی علاوه بر اینکه سختیهای مسیر را نشانم داد، قدرت درونیام را نیز بیدار کرد؛ به ویژه زمانی که در جایگاه همسفر قرار گرفتم و درک عمیقتری از این وادی پیدا کردم. دانستم که اگر خودم را باور نکنم و دوست نداشته باشم، نمیتوانم، به مسافرم نیز کمک کنم. آن زمان بود که مفهوم واقعی مسئولیت برای من معنا پیدا کرد.
وادی سوم به من یاد داد که نجات، آرامش، رشد و حتی عشق، از درون من آغاز میشود. هرگاه از درون آرام باشم، بیرونم نیز منظمتر، زیباتر و قابلتحملتر خواهد شد.
امروز اگر به جایی رسیدهام و حال خوشی را تجربه میکنم، این را مدیون نوری هستم که وادی سوم در درون من روشن کرد. دیگر منتظر نیستم؛ زیرا من توانمندم و انتخاب کردهام که به سمت روشنایی گام بردارم.
تایپ: اعضای لژیون دوم، راهنما همسفر کبری
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
145